بخوانید و استفاده کنید

زندگی اون بازی نیست که تاس خوب بیاری سعی کن تاس بد و خوب بازی کنی

بخوانید و استفاده کنید

زندگی اون بازی نیست که تاس خوب بیاری سعی کن تاس بد و خوب بازی کنی

زنها دوست دارند....

زنها دوست دارند که ...

1ـ اشتیاق براى دستگیرى وحمایت کردن از دیگران
از جمله امورى که باعث آرامش روحى زن شده و خشنودى باطن او را فراهم مى سازد، این است که از دردمندى دستگیرى کرده و همچون درختى سایه گستر، خستگان را از سایه لطف خود بهره مند سازد. از این رو، تشخص و برترى خود را در تسکین درد دیگران مى جوید.

یکى از آرزوهاى همیشگى زن این است که دیگران براى رفع نیاز، به وى مراجعه کنند و او نیز همچون طبیبى دلسوز، نیازشان را برطرف سازد. بدین وسیله، حس موقعیت طلبى در او بروز کرده و با دستگیرى نیازمندان ارضاء مى شود، لیکن این حس او تفاوت چشمگیرى با حس جاه طلبى مرد دارد.
 
تفاوت موقعیت طلبى در زن و مرد:
جاه طلبى در زن به معنى شخصیت طلبى است. زن میل دارد که دیگران از شخصیت او یادى نیکو داشته باشند. جاه طلبى زن بیشتر ریشه در دگرخواهى او دارد.
زن حتى زمانى که به آثار قلمى، علمى، هنرى... رو می آورد، تنها خواهان این است که شخصیت او را لایق و قابل احترام بدانند، نه اینکه شهرتى عالمگیر پیدا کند. زنانى که تنها در صدد یافتن پست و مقام و شهرت، همپاى مردان پیش رفته اند، غالبا از سرنوشت و شیوه ی زندگى خویش رضایت خاطر ندارند و در آرزوى خانواده اى کوچک، ساده و خالى از نام و شهرت، اما گرم از حرارت عشق و محبت و صفا و صمیمیت به سر مى برند، حتى مردان نیز بیشتر از زنانى خوششان می آید که داراى خصوصیات و ویژگیهاى زنانه بیشترى باشند و اسم و رسم، شهرت و افتخارات رسمى اغلب تنها تحسین زن دیگر را بر مى انگیزاند، نه همسر او را.
 
پس این دو جنس با تمایلات مختلف و آرزوهاى گوناگون، همواره آهنگى همساز دارند، زیرا اگر هردو به شکل واحدى در حرکت بودند، زندگى آنها در کنار یکدیگر دچار مخاطره مى شد ورقابت ناسالم زندگى شان را غیرممکن مى ساخت، اما چون مرد به طور ذاتى علاقه و توجهى به اشتهارات و انتسابات زنانه ندارد، نسبت به او احساس رقابت و حسادت... نمى کند و زندگى هر دوهمراه باسلامت و آرامش و لذت سپرى مى شود.
 
2ـ ترشرویى و تندخویى در زن
زن هر زمان که احساس کند، وجودش فایده و بهره چندانى براى اطرافیان ندارد، دچار تنشهاى روانى گشته، نمود آن به شکل تندخویى نمایان مى شود.
مادر شوهر نیز اگر احساس کند که آن برترى دوران جوانى را ندارد و نظرات او محور و اساس تصمیمات خانواده نیست، نه تنها تکیه گاه و پناهگاه محسوب نمى شود، بلکه خود نیاز به تکیه گاهى دارد تا دستان رنجور و لرزانش را به آن بگیرد، مبادا از گردونه زندگى خارج شود.
 
همچنین زمانى که دختر شوهر و زن پدر، یکدیگر را رقیب در تصرف قلب و احساسات مرد تلقى کنند، نقطه نزاع آنها آغاز مى شود و تا وقتى که چنین احساسى داشته باشند، نزاع و کشمکش حل نخواهد شد و هر مساله اى که به احساس رقابت این دو دامن زند، در شدت بخشیدن به کشمکش موثر خواهد بود.
 
اینجاست که نقش پدر در زمینه برقرارى صلح و صفا بین زن، پسر و دخترش، همچنین نقش پسر میان مادر و همسرش روشن مى شود. پدر یا پسر باید با انجام تدابیرى خاص، مانع ایجاد حساسیتهایى از این قبیل شود و از هر عملى که به این حساسیتها دامن زند، بپرهیزد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد