راهکارهای تصمیمگیری درست و منطقی:
1- در تصمیمگیری بهتر است با افراد آگاه، متخصص و با تجربه مشورت نماییم.
2- در مورد تصمیمات گروهی یا خانوادگی بهتر است نظر تمامی افراد گروه را نیز جویا شویم.
3- برای این که تصمیم گیرندهی خوبی باشیم، سعی کنیم خود آگاهی خود را افزایش دهیم.
4- در مورد مسائل شخصی با حفظ و تقویت اعتماد به نفس، اجازه ندهیم دیگران برای ما تصمیم بگیرند.
5- مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را شخصاً برعهده بگیریم.
6- با مدیریت و کنترل هیجانهای خود تصمیمات منطقیتری بگیریم. همان طور که حضرت علی(ع) فرمودند: «هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور».
7- در تصمیمگیریهای خود به تمام جوانب موضوع توجّه کنیم.
8- سعی کنیم قبل از اجرای تصمیم خود پیامدهای مثبت و منفی آن را بررسی کنیم و امتیاز بدهیم.
9- نگاه مثبت، توأم با تفکّر و شناخت باعث میشود که تصمیمهای درستتر و منطقیتر بگیریم.
10- فرصت تصمیمگیری را از دیگران به ویژه فرزندانمان دریغ نکنیم و به آنها اجازه دهیم در مسائل مربوط به خودشان تمرین تصمیمگیری داشته باشند.
11- شهامت تصمیمگیری را در خود و دیگران تقویت کنیم.
12- به عوامل موثر در تصمیمگیری مانند اطلاعات درست، تأثیر فشار گروهها و دوستان، هنجارهای (جامعه، فرهنگ، مذهب)، رسانههای جمعی و ... توجّه نماییم.
13- به منظور جلب توجّه فرزندان به پیامدهای هر تصمیمگیری در مورد برخی از مخاطره آمیزترین تصمیمهای دورهی نوجوانی با آنها گفتگو کنیم.
14- هدفگذاری در زندگی، مقدّمهی تصمیمگیری است. به عبارت دیگر افرادی که اهداف کوتاه و بلند مدّت خود را در کلیهی شئونات زندگی مشخص کرده باشند، راحتتر و مناسبتر تصمیم میگیرند.
15- مطالعهی زندگینامهی انسانهای موفّق در عرصهی علم و ادب و اقتصاد و ... میتواند زمینهی تصمیمگیریهای مناسبتر را در فرد مهیا سازد
ایمیل های زیادی به دست ما می رسد که اکثر قریب به اتفاق آنها هم از طرف خانم هاست؛ خانم هایی افسرده و ناراحت. کاملاً مشخص است که یکی از دلایل ناراحتی و افسردگی آنها بودن در روابط بد و ناراحت کننده است.
اکثر آنها با مردهایی وارد رابطه شده اند که کاملاً آشکار است که شریک مناسبی برای آنها نیستند. نه مردهایی که بر اثر مرور زمان تغییر کرده اند و رفتارشان بدتر شده است، نه، مردهایی که رفتارشان از همان ابتدا می توانست یک علامت هشدار باشد. این مردها ممکن است زن باز، الکلی یا معتاد باشند، مشکلات شخصیتی داشته باشند و یا نتوانند در یک شغل دوام بیاورند.
و مهم نیست که این شریک چقدر برایشان نامناسب باشد، چون ترک کردن رابطه همیشه انتخاب ساده ای نیست. گاهی اوقات، آنها هنوز در تلاشند که نظر و توجه آن مرد را به خودشان جلب کنند. یا شاید از نظر مالی استقلال کافی ندارند که بتوانند رابطه را ترک کنند. یا دارای فرزند هستند و به خاطر آنها ترک رابطه برایشان دشوارتر می شود.
من قضاوتی نمی کنم. فقط اجازه بدهید بعضی از نکاتی را که همین دوستان در ایمیل ها برایمان فرستاده بودند را برایتان مطرح کنم تا خودتان قضاوت کنید.
"دوست پسر من که 5 سال با او رابطه داشتم، با من بسیار بد شده است. چطور می توانم وابستگی هایی را که به او پیدا کرده ام کم کنم و بتوانم از او جدا شوم؟ الان به افسردگی مطلق رسیده ام چون همه این مدت او را مرکز توجه زندگیم کرده بود بااینکه می دانستم زن باز است و به من خیانت می کند."
"من و شوهرم هفت سال است که با هم هستیم و یک دختر کوچک داریم. متاسفانه همسر من یک همجنس باز است و از من استفاده می کند که خلاف آن را به دنیا ثابت کند. هنوز هم دوستش دارم و این اعصابم را به کل به هم ریخته چون او از عمق احساس من به خودش باخبر نیست. اینقدر حالم از این شرایطم بد است که گریه ام بند نمی آید."
"بااینکه سنم و تجربه ام بالاست، باز هم به دام یک مرد غیرقابل اطمینان افتادم و آنقدر این رابطه را پیش بردم که با او ازدواج کردم (دو سال طول کشید تا موافقت کردم). الان از نتیجه آن کارم رنج می برم. اینجور آدم ها همیشه اینقدر قدرت دارند که بتوانند آدم را به سمت خودشان بکشانند."
از شواهد پیداست که خانم ها حتی برای رابطه های بدی هم که دارند زمان و انرژی می گذارند و به طریقی خودشان را وقف می کنند. و درمقابل مشکلاتی که در این روابط به وجود می آید سوخت بسیار خوبی برای آتش زدن رابطه است. به همین ترتیب خانم ها همه وقتشان را صرف فکر کردن به این مشکلات می کنند و تا افسردگی کامل پیش می روند. مردها معمولاً برای اینجور فکر ها وقت می گذارند.
این نامه ها نشان می دهد که خانم ها خیلی زود به دام مردها می افتند و بعد مدت زیادی را صرف درگیر شدن برای جدایی و پشیمانی از انتخاب نادرستشان می کنند.
یکی از دوستان خیلی خوبم که متخصص سلامت روان است، چند وقت پیش حرفی به من زد که به نظرم خیلی عاقلانه می آمد. او آرزو می کرد که کاش خانم ها اینقدر زود وارد رابطه جنسی با مردها نمی شدند. او از سیاست حرف نمی زد. منظورش از نظر بیولوژیکی بود. از نظر بیولوژیکی خانم ها با مردهایی که با آنها سکس داشته اند وابستگی زیادی پیدا می کنند.
پس اگر هنوز هم برایتان دیر نشده است، می خواهم توصیه ای به شما بکنم. توصیه ای که شاید قبل ازاینکه به آن فکر کردن های عصبی، غصه خوردن ها و افسردگی ها برسید، کمکتان کند.
شریک دوستی یا زندگیتان را عاقلانه انتخاب کنید. ما به دلایل مختلف ممکن است به خیلی ها وابسته شویم. بعضی ها ما را یاد شخصی در گذشته می اندازند. بعضی ها مدام برایمان هدیه می خرند و باعث می شود احساس کنیم برایشان مهمیم. بعضی ها پول دارند، ماشین دارند و ....
سلام به همه کسانی که این وب لاگو میخونن
من این وب لاگو درست کردم که هرچی خودم اطلاعات دارم به بقیه هم منتقل کنم امیدوارم که از خوندشون لذت ببرید و براتون مفید باشه
با تشکر