بحث خانواده و وظائف متقابل افراد آن از مباحث مهم در حوزه علوم تربیتی، علوم اجتماعی، حقوق و .... است و هر کدام اینها، از زاویه ای به این موضوع نگاه کرده اند. ما در اینجا در صدد این نیستیم که نگاهی موشکافانه به همه این مباحث داشته باشیم بلکه برآنیم تا با نگاهی تربیتی آنچه را که باعث زندگی شاداب می شود بیان کنیم. به همین خاطر وظائف زن و شوهر را در سه قسمت مطرح می کنیم:
1) وظائف متقابل زن و شوهر
2) وظائف اختصاصی شوهر
3) وظائف اختصاصی زن
البته این تقسیم را ما محدود به خانه و زوجین کردیم و اگر بخواهیم پا را از این فراتر بگذاریم، وظائفی دیگر نیز سر بر می آورد مانند: وظائف خانواده همسران، وظائف جامعه در قبال زن و شوهر، وظائف حکومت و .... که پرداختن به آنها از حوصله بحث ما خارج است.
ما این نوشتار را بر اساس این سه وظیفه به سه قسمت تقسیم می کنیم . در هر قسمت، به صورت مختصر به گوشه هائی از این وظائف اشاره می کنیم.
الف) وظائف متقابل زن و شوهر
1) احترام متقابل زن و شوهر: احترام زن و شوهر به یکدیگر در سلامت روحی، افزایش محبت و تحکیم خانواده تأثیر بسزائی دارد. دایره این احترام شامل ارج نهادن به شخصیت یکدیگر، احترام به نظریات، افکار و سلیقه همدیگر شده، و تمام شئون زندگی آنها را تحت تأثیر نیکوی خود قرار خواهد داد.
2) محبت زن و شوهر: انسانها دارای عاطفی فراوانی دارند که نیاز به محبت، یکی از اساسی ترین آنهاست. هر یک از زن و شوهر دوست دارند مورد محبت دیگری قرار گیرد و هم اینکه نسبت به دیگری ابراز علاقه کنند. زندگی بدون محبت جاذبه ندارد و اغلب انسان ها از آن گریزانند. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت. [1[
3) گذشت و بخشش: گذشت و اغماض هر یک از زن و شوهر از لغزشها و کارهای ناپسند دیگری در محیط خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است و بی توجهی به آن، جوّ صمیمیّت و آسایش حاکم بر خانواده را به محیط اضطراب، بدبینی، عصبانیت و عیب جوئی مستمر هر یک از اعضاء نسبت به دیگری تبدیل خواهد کرد.
ایجاد آرامش روحی، زدودن کینه، فزونی عزت، طول عمر و ... آثاری است که روایات، آنها را بر گذشت و بخشش مترتب دانسته اند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: سه چیز از بزرگواری های دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده در گذری، و یا به کسی که از تو بریده، بپیوندی، و نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده خویشتن دار باشی. [2[
4) مسئولیت پذیری: از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده، حس مسئولیت پذیری متقابل همسران است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که با قبول زندگی مشترک، مسؤلیتهایی بر عهده آنان قرار می گیرد که پیش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند. این مسؤلیتها با توجه به اختیارات، تواناییها و شرائط خاص هر یک از زن و شوهر بر عهده آنان قرار می گیرد، مسؤلیتهایی از قبیل تأمین هزینه زندگی، مدیریت خانواده، همسرداری، تربیت اولاد و ... وجود این حس باعث استحکام پیوند خانوادگی و آسایش روحی است.
5) اخلاق: اخلاق، صفتی مهم و برجسته در زندگی انسان است. نیکو خوئی با مردم بویژه با همسر و فرزندان، تأثیر عمیقی در شخصیت انسان می گذارد و جامعه و محیط خانواده را آکنده از صفا و صمیمیت می کند و عدم وجود آن زندگی را تیره و تار کرده و موجب عوارض منفی در قالب تندخوئی، گرفتگی چهره، بی حوصله گی، اخم و بهانه گیری و ... نمایان می شود. و آثاری از قبیل ترس و اضطراب و ضایع شدن شخصیت انسانی و ... را به ارمغان می آورد. خوش زبانی، احترام به اشخاص، فروتنی، سعه صدر، سلام کردن، دلجویی و مهربانی از جمله مصادیق خوش اخلاقی به شمار می رود.
6) حسن ظن: اعتماد طرفینی سرمایه بزرگی برای زندگی مشترک است. در مقابل، بدگمانی آثار منفی زیادی در زندگی بر جا می گذارد. شخص بدگمان دارای روحیه منفی بافی و بیمارگونه است. او از سلامت روحی و تعادل روانی برخوردار نبوده، به رفتار و گفتار دیگران با دیده بدبینی می نگرد.انسانی که بر اثر روحیه بدبینی، به همسر خود اعتماد و اطمینان ندارد، از آرامش و صفای زندگی خانوادگی محروم خواهد بود. چنین فردی در روابط اجتماعی نیز موفق نخواهد شد چرا که در نتیجه بدگمانی به دیگران، دوستان خود را از دست داده، تنها خواهد ماند. علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: بدگمانی بر هر کس چیره شود، بین او و هیچ دوستی، صلح و آرامش باقی نخواهد گذاشت. [3]
7) رفق و مدارا: یکی دیگر از وظائف متقابل همسران نسبت به یکدیگر رفق و مدارا است. بدین معنا که در مقابل عیب ها و کاستیهای همسر و رفتار ناخوشایند او برخورد تند و خشن نداشته باشیم و با صمیمیت و دوستی با یکدیگر رفتار کنیم. زیرا طبیعی است که هر یک از زن و مرد در رفتار و گفتار خود کاستیهایی دارند که از نظر دیگری ناخوشایند تلقی می شود.
البته معنای مدارا با همسر این نیست که نسبت به عیبها و رفتار ناپسند او بی اعتنا باشیم، بلکه بدین معناست که در مورد اصلاح همسر ملاحظه ظرفیت او را کرده، بیش از توانش از او انتظار نداشته باشیم. و به طور کلی در مورد ویژگیهای نامطلوب او رفتاری بزرگوارانه پیشه کنیم.
8) عفت و پاکدامنی: این صفت را هر چند به طور غالب در جامعه امروزی ما از زنان انتظار دارند، اما روایات نگاهی وسیع تر داشته و آنرا وظیفه متقابل زن و شوهر، و برترین عبادت دانسته است. عفت به تعبیر علی ـ علیه السّلام ـ پایداری در برابر شهوات است.[4] و این از زن و مرد مورد انتظار است. در روایات به هر یک از زن و مرد سفارش شده است که با آراستن خود برای دیگری، به همدیگر در حفظ پاکدامنی یاری رسانید. پاکدامنی آثاری مانند مصونیت همسر از ناپاکان، تحکیم پیوند خانوادگی، جلب اعتماد همسر و ... را به ارمغان می آورد.
9) درک همدیگر: ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی در عدم درک متقابل همسران از یکدیگر نهفته شده است. درک موقعیت و مشکلات همسر موجب می شود که انسان به نیکیهای همسر توجه بیشتری کرده، قدر دان زحمات او باشد. برعکس کسی که همسر خود را درک نمی کند، تمام تلاشهای او را نادیده می گیرد و عیبها و کاستیهای همسر در نظرش بسیار جلوه می کند و نه تنها قدردان و مشوق همسرش نیست، بلکه با زخم زبانهای خود، نشاط زندگی را از او سلب می کند. رها شدن از خودبینی و شناخت روحیات و مشکلات همسر اولین قدمهای درک همسر است.
ب) وظائف اختصاصی شوهر
1) سرپرستی و مدیریت: مرد به حکم عقل و شرع سمت سرپرستی خانواده را به عهده دارد زیرا او در بعد جسمی و عقلی بر زن برتری داشته و برای اداره خانواده توانائی بیشتری دارد. زن مانند گل تحمّل آفتاب سوزان و باد و طوفان را ندارد. زن نیز توان تحمل مسئولیتهای سنگین و طاقت فرسای زندگی را ندارد. علی ـ علیه السّلام ـ به امام مجتبی چنین اندرز می دهد: به زن بیش از امور شخصی اش کار مسپار که زن ـ چون ـ دسته گل است نه قهرمان. [5]
مسئولیتهای مرد، تنها در رسیدگی به بعد مادی خانواده محدود نمی شود بلکه هدایت افراد خانواده، نظارت همیشگی در تربیت آنها، امر به معروف و جلوگیری از انحرافات اخلاقی آنها و ... از وظائف خطیر مرد است. البته باید توجه داشت که موفقیت مرد در مدیریت خانواده تنها با حکومت بر دل افراد خانواده میسر است.
2) تأمین هزینه زندگی: از آنجا که اداره امور اصلی خانه بر عهده زن است طبیعی است که مرد باید عهده دار تأمین
هزینه های زندگی باشد. و بدین خاطر نباید هیچ منتی بر خانواده خود بگذارد چرا که این وظیفه ای است که به واسطه سرپرستی خانواده بر عهده او قرار گرفته است.
3) توسعه بر خانواده: افراد خانواده برای تأمین زندگی همراه با رفاه نسبی، به سخاوت مرد نیاز دارند، چنانچه از این ناحیه در تنگنا قرار بگیرند لطمه های روحی و جسمی فراوانی به آنان وارد خواهد شد. توسعه بر خانواده به معنای اسراف و تبذیر در امور زندگی نیست، بلکه به معنای بخل نورزیدن و سعی در ایجاد رفاه مناسب برای خانواده، متناسب با امکانات اقتصادی مرد است. امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: شایسته است که مرد بر خانواده خودش توسعه دهد تا آرزوی مرگ او را نکنند.[6]
4) پرهیز از استبداد رأی: مرد اگر چه رئیس و سرپرست خانواده است اما نباید به امر و نهی بپردازد بلکه باید به نظرات همسر و فرزندان خود توجه نماید. خودخواهی و سختگیری بیجا، منجر به ایجاد روش استبدادی در خانواده می شود و به روابط سالم خانوادگی و نیز تربیت صحیح کودکان لطمه می زند. این نکته به اندازه های اهمیت دارد که یکی از علائم ایمان شمرده شده است. رسول خد ا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: مؤمن به میل خانواده اش غذا می خورد ولی منافق، خانواده اش به میل او غذا می خورند. [7]
ج) وظائف اختصاصی زن:
1) حفظ اسرار شوهر: هرگز نباید اسرار شوهر را برملا کرد. چون با این کار اعتماد شوهر از بین می رود. علت اینکه بعضی از مردها درباره کارشان به زن خود مشورت نمی کنند یکی همین است که به راز داری او اعتماد ندارند و می ترسند آنچه گفته اند فردا نُقل! مجلس دوستان خانم شود.[8]
2) عدم مداخله بیجا در کار شوهر: انسان به طور ذاتی خواستار آزادی و استقلال عمل است و این روحیه در مردها قوت بیشتری دارد. خانم ها گمان نکنند دخالتهای خیر خوهانه آنها همیشه به نفع شوهر تمام می شود،[9] گاهی همین موضوع، بحرانی جدی در زندگی زناشویی ایجاد می کند. بنابراین سعی کنید هرگز به استقلال مرد ضربه نزنید.
3) خانه داری: خانه داری و تدبیر امور منزل گرچه از نظر حقوقی به عهده زن نیست اما از نظر اخلاقی این وظیفه به عهده او گذاشته شده است. خانه داری مهمترین شغل است، متأسفانه خانم هایی که فقط به کارخانه داری اشتغال دارند ارزشهای واقعی خود و کارشان را نمی دانند. یک زن خانه دار واقعی، مدیر با لیاقتی است که همه کارهای یک مجموعه مهم را شخصاً انجام می دهد و خود مجری طرح هایی است که پی ریزی می کند. بسیاری از مردان که شهرت و مقام و اهمیت بین المللی دارند، فقط در اثر حسن تدبیر، و اخلاق و لیاقت یک زن خانه دار به اوج ترقی و پیشرفت رسیده اند.
4) پاسداری از حریم و ارزشهای خانواده: بزرگترین مسؤلیت زن در مورد همسرش این است که به عنوان ناموس مرد و نماینده او در خانه، با رفتار و گفتارش، از حریم و ارزشهای خانواده پاسداری کند. چنین زنی هم از مال شوهر محافظت می کند و با اسراف کاری و تجمل گرایی ثروت همسرش را ضایع نمی سازد و هم از آبروی خانوادگی و شخصیت همسر در مقابل خطرات دفاع می کند و هم با حفظ حجاب، خود را از نامحرم می پوشاند و ... .
تمکین و تأمین نیاز جنسی شوهر، قدرشناسی، تشویق و تعریف از شوهر، عدم شرطی کردن محبت ورزیدن و ... از دیگر نکاتی است که رعایت آنها باعث لطافت و شادابی زندگی می شود.
رابطه جنسی نقش بسیار مهمی در ازدواج دارد، ولی با اینحال زوج های زیادی بدون آن زندگی میکنند. زندگی بدون رابطه ی جنسی با همسر چه به خاطر فقدان علاقه به او یا فقدان شور و شهوت جنسی باشد، در این سایت قصد داریم شما را با راه های برگرداندن این دو مورد و شروع دوباره ی زندگی شما با همسرتان آشنا کنیم.
بدون برو برگرد همه می دانند که سکس حیاتی ترین جزء همه ی ازدواج هاست. پس اگر یکی یا هر دوی زوجین علاقه و رغبت خود را از دست دادند چه می شود؟ تحقیقات نشان داده است که درصد انبوهی از چنین ازدواج هایی با شکست مواجه می شود. (بعد از مسایل مالی، مسایل جنسی دومین دلیل برای طلاق شناخته شده است). ناامید نشوید. راه های زیادی برای جلوگیری از آن وجود دارد. در اینجا سه راه برای جان بخشیدن دوباره به زندگی جنسیتان برای شما فراهم آورده ایم. پس اگر می خواهید ازدواجتان به طلاق ختم نشود، این سه مرحله را با ما دنبال کنید.
1. به خودتان متکی باشید
فرقی نمی کند که همسرتان چقدر دوستتان داشته باشد و بخواهد ارضائتان کند؛ تحریکات و شور جنسی او به هیچ وجه شبیه به شما نیست. به همین دلیل غیرمنطقی است اگر انتظار داشته باشید هر زمان شما تحریک شدید در اختیارتان باشد. باید یاد بگیرید که چطور گهگاه نیازهایتان را کنترل کنید. احتمالاً تصور خواهید کرد که عادلانه نیست و مطمئناً عصبانی خواهید شد.
البته امیدوارم که زوج ها تا آنجا که می توانند در زندگی جنسی خود با همسرشان انرژی لازم را بگذارند، اما بااینحال باز هم ممکن است زمان هایی وجود داشته باشد که شما آمادگی رابطه ی جنسی را داشته باشید در حالیکه همسرتان ندارد. این مسئله ای کاملاً نرمال و طبیعی است و باید آن را بپذیرید. هرچه تلاش همسرتان برای فهمیدن شما و نیازهایتان باید بیشتر شود، تلاش شما نیز در درک این تفاوت ها باید افزایش یابد. قسمتی از این درک و پذیرفتن با اتکای گاه و بیگاه شما به خودتان برای ارضای میل جنسیتان نشان داده می شود. اگر اطمینان داشته باشید که همسرتان واقعاً دوستتان دارد و به شما توجه می کند، انجام اینکار با راحتی بیشتری صورت خواهد گرفت.
2. تنوع، مزه ی زندگی است
احتمالاً زندگی جنسی شما دچار یکنواختی شده است. حتی سکسی ترین فرد هم اگر سکس برایش تکرار مکررات شود، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می کنید، پس وقتش رسیده که کمی تنوع وارد این رابطه کنید. برای جلوگیری از یکنواختی جنسی، باید کمی خلاق باشید. مکانی جدید انتخاب کنید، یک شب یک اتاق در هتل اجاره کنید، لباس زیر های سکسی و جدید بخرید و...هزاران کار دیگر هست که می توانید برای از بین بردن یکنواختی موجود در رابطه تان انجام دهید.
این مشکل است که یکی از دوستانم نیز با همسرش داشت. او تصور می کرد که علاقه و شور جنسی خود را از دست داده و دیگر نمی تواند تحریک شود، ارگاسم او خیلی طول می کشد و به قدرت گذشته ها هم نیست. علاقه و احساس خود را به شوهرش کاملاً از دست داده بود و وقتی شوهرش به او نزدیک می شد شدیداً احساس بی علاقگی می کرد. فکر میکرد شاید به خاطر بالا رفتن سنش باشد، او 52 سال داشت، و قصد داشت که از مکمل های هورمونی استفاده کند.
البته او یائسه شده بود و این بی علاقگی می توانست ریشه در این مسئله داشته باشد. اما وقتی مسئله را با من درمیان گذاشت، من درمورد کیفیت رابطه جنسی آنها نیز سوال کردم و او اعتراف کرد که شدیداً دچار یکنواختی شده است. به او پیشنهاد کردنم که با شوهرش هم در این مورد صحبت کند و با هم تصمیم بگیرند تنوعاتی را وارد رابطه شان کنند که احساس علاقه آنها را بالا ببرد و بتوانند لحظه های خوشی را با هم بگذرانند. او محیط ها و لباس های مختلف را امتحان کرده بود و این هفته که او را ملاقات کردم، از سکس بسیار راضی بود و هیچ مشکلی هم نداشت.
3. اگر همه چیز عمل نکرد، صادق باشید
من با زوج های زیادی روبه رو بوده ام که بی علاقگی و نارضایتی یکی از زوجین از سکس باعث جدایی شده است. البته شما هم ممکن است به فکر اینکار بیفتید. اما بدانید طلاق یا برقراری رابطه ی جنسی با افرادی غیر از همسرتان، راه حل های مناسبی نیستند. درست است که عشقبازی با غیر می تواند مشکلتان را حل کند، اما بدانید که در طولانی مدت مشکلات بیشتری نیز برایتان ایجاد می کند و باعث خراب شدن ازدواجتان هم می شود. حتی اگر ازدواجتان هم سالم باقی بماند، درد و رنجی که همسرتان از عشقبازی شما با کس دیگری متحمل می شود، بی اندازه است.
طلاق هم راه حل خوبی به شمار نمی رود. اگر به جای پیدا کردن راه حل و برطرف کردن مشکل، از آن فرار کنید، ممکن است زوج دیگری پیدا کنید که او نیز از نظر جنسی با شما ناهماهنگ و ناسازگار باشد، و بهتر است از خود بپرسید این کار را تا کجا ادامه خواهید داد؟ قبل از اینکه بار و بندیلتان را جمع کنید و همسرتان را ترک کنید، به شما پیشنهاد میکنم که ببینید آیا همسرتان از این جریان خبر دارد؟ اطلاع دارد که شما از رابطه ی جنسیتان با او ناراضی هستید؟ کار ار به دعوا نکشانید. تقصیرها را به گردن او نیندازید، حرف های بد نزنید، انتقاد نکنید، فقط خیلی آرام به او بگویید که به خاطر اتلافاتی که در روحیات جنسی شما وجود دارد، می خواهید کاری را که اصلاً دوست ندارید انجام دهید. افکار خود را با او در میان بگذارید. این را به صورت یک تهدید مطرح نکنید. فقط میزان ناامیدی خود را با او در میان بگذارید. به او فرصتی دوباره برای اصلاح و سازگار شدن بدهید، و منتظر نتیجه ی آن بمانید.
وقتی مرد قرار میگذارد، بلیط را میخرد، ماشین را آماده میکند و به همه جزئیات رسیدگی میکند. این کار عشقبازی است. وقتی مرد مسئولیت رسیدگی به امور را به عهده میگیرد، به زن فرصت میدهد بیاساید و از احساس این که از او مراقبت میشود، لذت ببرد. این حالت برای زن مانند رفتن به مرخصی کوتاهی است که طی آن به قسمت مونث وجودش باز میگردد.
عشقبازی مانند مرخصی کوتاهی است که طی آن زن میتواند به خود بیاندیشد و بخش مونث وجود خود را احساس کند.
لحظات رمانتیک برای زنان بسیار یاریبخشاند. این لحظات به خصوص زنی را که در بیان احساساتش راحت نیست، بسیار قدردان میکنند. در لحظات رمانتیک، بدون نیاز به صحبت کردن، زن احساس میکند پذیرفته شده، تحسین شده، درک شده و از او حمایت میشود. فواید صحبت کردن نسیبش میشود، بدون آن که مجبور باشد درباره احساساتش حرف بزند.
رفتار رمانتیک هم مهر تأییدی بر پذیرفته شدن زناند و هم مرد به این ترتیب با پاسخ به نیازهای زن نشان میدهد که درکش میکند و برایش اهمیت قائل است. این نوع رفتار نیازی را برای زن برآورده میکنند که صحبت کردن برآورده میکند. در هر دو مورد، زن احساس میکند حرفهایش شنیده شدهاند.
عشقبازی و ارتباط
عشقبازی شکوفا میشود! بله، عشق بازی شکوفا میشود، زمانی که زن روزها پی هم شاهد همراهی عشقبازی با نیازهایش باشد.
در آغاز رابطه، زن واقعاً مرد را نمیشناسد. او به خاطر گرمای دلبستگی ممکن است فکر کند مرد به طور واقعی او را دیده، درک کرده و برایش احترام قائل است. این احساس مثبت، زمینه مساعدی برای عشقبازی و شور و شهوت فراهم میآورد؛ منتها بعد از ناامیدیهای مکرر، به هر حال، این طلسم جادویی شکسته میشود.
حقیقت جز این نیست. اگر مهارتهای گوش دادن و درک کردن را نیاموخته باشید یا زنـتان در بیان احساساتش مقاومت ورزد، سرانجام فکر میکند حرفهایش را نمیشنوید؛ و از این بابت، دچار احساس یأس میشود. در چنین حالتی، شاید حتی نفهمد چه اتفاقی افتاده. ممکن است شما برخی رفتار عشقبازی را داشته باشید، ولی دیگر اثر معجزهآسایشان را ندارند. وقتی زن همراهی عشقبازی با نیازهایش را نبیند و احساس نکند که روزانه حرفهایش شنیده میشود، حتی گلهای چیده شده تأثیر بالقوه خود را از دست میدهند.
حقیقت جز این نیست. اگر مهارتهای گوش دادن و درک کردن را نیاموخته باشید یا زنـتان در بیان احساساتش مقاومت ورزد، سرانجام فکر میکند حرفهایش را نمیشنوید؛ و از این بابت، دچار احساس یأس میشود.
به هر حال، صحبت کردن یکی از نیازهای جدی زنانه است. مهارتهای پیشرفته برقراری ارتباط را به طور کامل در کتابهای دیگرم مورد بحث قرار دادهام؛ اما میتوان مسیر طولانیای را در بیان عشق بدون استفاده از کلمات نیز طی کرد. آفریدن آئینهای عشقبازی این پیام را انتقال میدهند که: «دوستت دارم و برایت اهمیت قائلم.» حقیقتاً، با کمک عقشبازی، ارتباط برقرار کردن بسیار آسانتر میشود.
آفریدن آئینهای عشقبازی
من و بونی در رابطهمان از چند آئین استفاده میکنیم که قسمت مونث وجود او و قسمت مذکر وجود مرا تغذیه میکنند. آئینهای عشقبازی اعمال سادهای اند که نشان میدهند مرد برای زنش اهمیت قائل است و از او مراقبت میکند و زن بسیار سپاسگزار مرد است و او را تحسین میکند.
آئینهای عشقبازی اعمال سادهایاند که نشان میدهند مرد برای زنش اهمیت قائل است و زن سپاسگزار مرد است.
در اینجا، مثالی میآورم: چون نویسندهام، دفتری در خانه دارم. وقتی متوجه میشوم بونی به خانه آمده، بلند میشوم و پیدایش میکنم؛ به او خوشآمد میگویم و در آغوشش میگیرم. مانند تقدیم گل، با این آئین کوچک او احساس میکند برایش اهمیت قائلم و دوستش دارم. در نتیجه، خستگیاش در میرود، و من نیز با دیدن خوشحالی او، احساس میکنم دوست داشته شدهام و مورد قدردانی قرار گرفتهام.
گاه که فراموش میکنم به پیشوازش بشتابم، بونی بعد از کمی درنگ به سراغم میآید و احوالپرسی میکند. سپس از من میخواهد در آغوشش بگیرم. وقتی این کار را میکنم، آثار سپاسگزار بودن در چهرهاش پیداست.
خیلی از زنها درخواست برای به آغوش گرفته شدن را ناجور میدانند. در آغوشگیری، باعث میشود زن احساس حمایت کند. پس، وقتی آن را بخواهد، یعنی مورد حمایت قرار نگرفته. مطمئناً اگر مرد پیشقدم شود، بسیار رمانتیکتر است؛ ولی اگر فراموش کرد، بهتر است زن به جای رنجیدن آن را از او بخواهد.
بسیار رمانتیک است که مرد خود اقدام به در آغوش گیری کند؛ ولی اگر فراموش کرد، بهتر است زن به جای رنجیدن، آن را از او بخواهد.
درخواست عشق، گامی بلند
اولین باری که بونی خواست به آغوشش بگیرم به یاد میآورم. این کار نقطه عطفی در رابطهمان بود. بونی به جای این که از در آغوش گرفته نشدن برنجد، از من درخواست کرد این کار را انجام دهم.
درخواست او برایم همچون هدیهای از عشق بود. بونی این را فهمید. او متوجه شد بهترین راه برای دوست داشتنم این است که به من کمک کند در دوست داشتنش موفق باشم. همسرم پی به مهارت پیشرفتهای برد که برای حفظ رابطهمان بسیار مهم است.
بله، آن روز در اتاق مطالعه ایستاده بودم و او نداهایی از روی خستگی زیاد در میآورد...خوشبختانه کاملاً متوجه حرفش شدم و فهمیدم منظوری ندارد جز این که میخواهد در آغوشش بگیرم. پس، به جای دفاع از خود با تأکید گفتم: «بیا عزیزم، بیا تا در آغوشت بگیرم.»
بیرون غذا خوردن
باب هر وقت متوجه میشود سیدنی خسته است، پیشنهاد میکند خودش شام را بپزد و یا با هم بیرون شام بخورند. اگر باب متوجه خستگی سیدنی نشود و یا به هر دلیل فراموش کند سیدنی را از مسئولیت تهیه شام معاف کند، مشکل خیلی بزرگی نیست، اصل «درخواست کردن» همچنان برای همه آئینهای عشقبازی قابل اجرا است. سیدنی به سادگی خواهد پرسید: «باب، آیا امشب برای شام بیرون میرویم؟» یا «باب، میروی چیزی برای شام بیاوری؟» یا «باب، ممکن است امشب شام را بپزی؟»
آن روی سکه این آئین آن است که اگر شام بیرون خانه صرف شود- هرچند پول شام متعلق به هر دوی آنهاست- سیدنی از بابت خوراک خوشمزه تشکر میکند، و اگر باب مسئولیت تهیه شام را به عهده بگیرد، باز هم سیدنی سپاسگزار همسرش میشود.
سفارش غذا
آئین کوچک دیگر در هنگام صرف غذا در بیرون از خانه این است که شوهر از همسرش بپرسد چه میل دارد و سپس وقتی پیشخدمت میآید خودش سفارش غذا را بدهد. اگرچه این کار همیشه لازم نیست، ولی وقتی مرد سفارش غذا را میدهد، شام شام مخصوص خواهد بود. زن عملاً این پیام را دریافت میکند که شوهرش متوجه
اوست، علائقش را میشناسد و به او اهمیت میدهد. وقتی مرد برای زن سفارش غذا میدهد، معنایش این نیست که زن نمیتواند، بلکه این کار آئین عشقبازی کوچکی است که میگوید: «این همه برای من و بقیه زحمت میکشی، پس بگذار من این کار کوچک را برایت انجام دهم.»
راه دیگر برای خلق فضای رمانتیک در رستوران این است که شوهر غذای مورد علاقه همسرش را سفارش دهد. به این طریق، زن بیشتر حس میکند مورد توجه است و نیازهایش درک میشوند.
به هر حال، اگر زن برای شوهرش سفارش غذا بدهد، شوهر احساس خوبی نخواهد کرد و ممکن است فکر کند همسرش از او پرستاری میکند. این عمل به هیچ وجه رمانتیک نیست. بنابراین، آن عمل مرد که برای زن رمانتیک است، شاید اگر زن انجام دهد، برای مرد اصلاً رمانتیک نباشد.